امیرم حسین
آقاجون کریم و بی نظیرم حسین
الهی که یه روز برات بمیرم حسین
برات حرم و ازت بگیرم حسین
هستی تو شاه عالم هستی تو در نایاب
هستم من عبد تو مولا منو دریاب
شکر، خدا تو این جهان تویی تو دلدارم
آقا، تا وقتی زنده ام به تو بدهکارم
ارباب دوست دارم
ارباب حسین بن علی ابن ابی طالب
مدد یا حسین
عاشق تو شدم الی الابد یاحسین
شبیه ذات حق تویی احد یاحسین
بیچاره اونکه از تو دم نزد یاحسین
معنای زندگی رو با تو فهمیدم آقا
وقتیکه تو بخوای واست جون میدم آقا
اسم، شما شده قشنگ ترینه اذکارم
گفتم، تو بند قبلی و میگم باز این بارم
ارباب دوست دارم
ارباب حسین بن علی ابن ابی طالب
نگاره حسین
ضربان دلای بی قراره حسین
کرامت همیشه موندگاره حسین
به سینه ی خزون من بهاره حسین
کار ما نوکری و ، کار مولا امیری
اربابم تو برای قلبم بی نظیری
اصلا تو این یه تیکه من عاشق تکرارم
میگم همش همین یه بندو توی اشعارم،ارباب دوست دارم
ارباب حسین بن علی ابن ابی طالب
|
همیشه سایه ی رو سرمی میشم برات کبوتر حرمی
سوای این که من نوکرتم سوای این که تو سرورمی
دوسِت دارم مستم میکنی با بوی سیب ااقا
دوسِت دارم دیوونه اسمتم عجیب اقا
دوسِت دارم مثل عابص و حر و حبیب آقا
دوسِت دارم دوسِت دارم دوسِت دارم دوسِت دارم
خوشی نوکر رضایت اربابه
کَرَم کار بی نهایت اربابه
اگه طیب شد مُقَرَبِ دَرگاهش
بدون صد در صد عنایب اربابه
جانم حسین جانم حسین روحم و ریحانم حسین
غرق نگاتم ارباب حرم خیلی شبیه دریا به حرم
روزا با عکس گنبدت خوشم شبا با دیدن خواب حرم
دوسِت دارم ای صاحب اسم و تربت اعلا
دوسِت دارم بیشتر از پدر مادرمم حتی
دوسِت دارم میوه ی دل فاطمه زهرا
دوسِت دارم دوسِت دارم دوسِت دارم دوسِت دارم
به یکتاییِ خدا که تو یکتایی
بنازم آقا که این همه آقایی
همه آقازاده ها کنارت هیچ اند
آخه آقازاده ی علی مولایی
جانم حسسین حانم حسین روحم وو ریحانم حسین
شدم هوایی از بوی حرم
عشق منه هیاهوی حرم
جاذبه ی نگاه تو حسین
قلبم و برده تا توی حرم
دوسِت دارم از گِلِت منو خدا سرشت ارباب
دوسِت دارم مادرت براتم و نوشت ارباب
دوسِت دارم دستم رو بگیر ببر بهشت آقا
دوسِت دارم دوسِت دارم دوسِت دارم دوسِت دارم
بهشت یعنی کربلایِ شش گوشه ی تو
یا باشم گَردِ عبای رو دوش تو
جهنم میشه تا که نباشی پیشم
بهشت یعنی بِپَرَم تو آغوش تو
جانم حسسین حانم حسین روحم وو ریحانم حسین
|
سیل خروشان عباس چشمه جوشان عباس
میگه انا بن الحیدر علی میگه جان عباس
سر و سردار فاتح پیکاره
میزنه به میدون حیدر کراره
با نقاب حیدره بی نقاب علمداره
ای یل یل ها ابالفضل
خوش قد و بالا ابالفضل
محشر کبری که میگن
همینه به والله ابالفضل
یاابوفاضل ابالفضل
چه اقتداری داره عجب وقاری داره
همه تو صفین دیدند ضربه ی کاری داره
رعد شمشیره میر علم گیره
غضب چشماش آدمو میگیره
شیر اگر بیوفته اما بازم شیره
شاه مودب ابالفضل والا منصب ابالفضل
اومده امشب به دنیا دنیای زینب ابالفضل
یاابوفاضل ابالفضل
چه شور و حالی دارم دلبر عالی ارم
چه روزی و رزقی من اول سالی دارم
شب میلاد تو دلم افتاده بزنم امشب من به دل جاده
میگن ام البنین براتِ حرم داده
ای باوفا ابالفضل مشکل گشا ابالفضل
امضا بزن اربعینو از همین حالا ابالفضل
یاابوفاضل ابالفضل
|
جانا چه کار میکنی ما را دچار میکنی
اَبرو که در هم می کِشی دل را شکار میکنی
چشمت انار می شود دل بی قرار می شود
هو هو نزن عدویِ تو پا به فرار می شود
خمار میشود ۳
وقتی علی بر دُل دُل اَش سوار میشود
مولانا مولا علی
وقتی نقاب میزنی بانگ عذاب میزنی
غوغا شود وقتی که تو پا به رکاب میزنی
وقتی نهیب میزنی ضربه مهیب میزنی
جانم به ناز شصت تو سر را عجیب میزنی
قرار میرود قدار میرود
وقتی نقاب از چهره اش کنار می رود
مولانا مولا علی
با نعره های حیدری دل را کجا میبری
آقا فراوان دیده ام اما تو چیز دیگری
کُشته مرا رویِ تو مستم زِ هو هوی تو
کافر مسلمان میکند اَبرویِ تو در تویِ تو
محشر میکنم ۳
روزی جهان را مست حیدر میکنم
مولانا مولا علی
سلیقه داشته آری سلیقه داشته است
خدا تخلص خود را علی گذاشته است
|
هرچند که در عشق به وسواس رسیدیم
لب تشنه به سرچشمه ی احساس رسیدیم
.
با شبنمی از اشک به الماس رسیدیم
وقتی به در خانه ی عباس رسیدیم
.
ای عشق ! دخیلیم به لبخند ملیحت
پر می کشم امشب به تمنای ضریحت
.
تا بودم و تا هستم و تا عشق تو باقی ست
تا در دلم احساس خوش یاس و اقاقی ست
.
تا در سر من شور حجازی و عراقی ست
سرمستم و مستی من از حضرت ساقی ست
.
ساقی نجف ! از می سقای تو مستم
مابین دوراهی نجف – علقمه هستم
.
امشب حرم کعبه همین بیت گلین است
بنت اسد امشبمان ام بنین است
.
با نام علی نام ابالفضل قرین است
والله اسدالله همین است همین است
.
یعنی که علی آمده از راه دوباره
بنت اسد آرد اسدالله دوباره
.
خوب است که من بعد نیاید سحر از راه
وقتی که بلند است شب از طلعت این ماه
.
ماهی که درخشیده به دستان یدالله
ای دست نگاه حسد از روی تو کوتاه
.
شب بارقه ای در دل چشمان سیاهت
لاحول و لا قوه الا به نگاهت
.
آیا قلمی هست که روزی بتواند
تا مدح تو را بر خط دفتر بنشاند
.
اوصاف تو باید به جنونم برساند
جا دارد اگر عالمی از شوق بخواند
.
ای اهل حرم میر وعلمدار رسیده
سقای حسین سید و سالار رسیده
.
کافی ست قدم رنجه کنی در دل پیکار
کافی ست بگیری به کفت تیغ ، علی وار
.
دشمن شود از ضربه ی شمشیر تو بیزار
کی آینه ی تیغ تو گیرد رد زنگار
.
ای معرکه مغلوب تو و غرش خشمت
بی جان شده جسم همه با تیغ دو چشمت
.
در وصف تو در کام گرفتیم زبان را
مشتاق تو دیدم طپش هر ضربان را
.
عشق تو برانگیخته ادیان جهان را
مسحور خودش کرده دل ارمنیان را
.
چون آذریان امشب ، می خوانمت از جان
قربانون اولوم عباس جانیم سنه قربان
.
من قطره ی وامانده ی دریای وصالم
من سائل هر روز و گدای سر سالم
.
نام تو به لب دارم و بهتر شده حالم
مشتاق زیارت شده ام بین خیالم
.
در حسرت تو دل به دل اشک سپردم
ماندم که چرا از غمت هجر تو نمردم
***********
شاعر : محمد بیابانی
|